تبیین اندیشه سیاسی ایرانشهری خواجه نظام‌الملک و تحلیل جایگاه پادشاه در «سیاست‌نامه»
کد مقاله : 1026-6THAHCONF
نویسندگان
علی عزیزیان *1، مهدی شاهین2، اسماعیل سپهوند3
1استادیار تاریخ گروه آموزش تاریخ، دانشگاه فرهنگیان لرستان
2دانشیار و عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه لرستان ، خرم آباد
3دکترای تاریخ ایران بعد از اسلام، مدرس گروه آموزش تاریخ دانشگاه فرهنگیان لرستان، ایران
چکیده مقاله
این مقاله به تحلیل جایگاه و کارکرد پادشاه در چارچوب اندیشه سیاسی ایرانشهری،با تاکید بر کتاب سیاست‌نامه (یا سیرالملوک) منسوب به خواجه نظام‌الملک طوسی می‌پردازد. در بستر تاریخی پس از سقوط دولت ساسانی و ورود اسلام به ایران، که منجر به انضمام این سرزمین به خلافت اسلامی شد و تحت حاکمیت والیان مسلمان قرار گرفت،شاهد ظهور تدریجی سلسله‌های نیمه‌مستقل ایرانی در سده‌های نخستین اسلامی هستیم.این روند با هجوم اقوام ترک به فلات ایران و در نهایت، استقرار حاکمیت سلجوقیان بر این سرزمین، ادامه یافت.در این دوره پرفراز و نشیب، دیوان‌سالاری ایرانی و نظام فکری مرتبط با آن، که بر احیای مولفه‌های تمدن ایران باستان تاکید داشت، از طریق آثار متفکرانی چون خواجه نظام‌الملک طوسی به اوج خود رسید. خواجه نظام‌الملک، که برای سه دهه مسئولیت وزارت در دربار سلجوقی را بر عهده داشت، در اثر شاخص خود، سیاست‌نامه، اندیشه ایرانشهری را با برجسته ساختن نقش محوری پادشاه به عنوان ستون اصلی قوام و تداوم حکومت و دین، تبیین کرده است.یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که سیاست‌نامه صرفاً یک مجموعه اندرزنامه نیست، بلکه سندی مهم است که منعکس‌کننده تلاش‌های دیوان‌سالاران ایرانی برای حفظ و تداوم هویت سیاسی و فرهنگی ایران در قالب مفهوم «ایرانشهری» است.نظام‌الملک با برجسته‌سازی ابعاد عدالت‌محور، دینی و رفاهی حکومت در سیره شاهنشاهان ساسانی، الگویی از پادشاهی مطلوب را ارائه می‌دهد که هدف آن تضمین ثبات سیاسی و اجتماعی و نهایتاً بقای قلمرو حاکم بوده است. این رویکرد، علاوه بر کمک به مشروعیت‌بخشی سلاطین ترک‌تبار، بستری مناسب برای شکل‌گیری هویتی مشترک در قلمرو گسترده سلجوقی فراهم آورد.
کلیدواژه ها
ایرانشهری، خواجه نظام‌الملک طوسی، سیاست‌نامه، دیوان‌سالاری ایرانی، شاهنشاهی ساسانی، اندیشه سیاسی.
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی